معامله به قصد فرار از دین

فرار از دین چیست؟؟؟

هر عمل حقوقی متقلبانه که منظور انجام دهنده آن فرار از پرداخت دین باشد

ببنید ما یک عمل حقوقی داریم یک واقعه حقوقی و این ۲ در مقابل هم قرار میگیرند

عمل حقوقی : هر عملی که از روی قصد واقع شود و اثر قانونی داشته باشد{ Acte juridique } عمل حقوقی شامل عقد و ایقاع است عقدیعنی عمل حقوقی که ۲ اراده (‌ایجاب و قبول ) در ایجاد آن نقش دارد مثل عقد بیع / عقد نکاح / عقد اجاره و .... و ایقاع مثل طلاق ایقاع یعنی عمل حقوقی که فقط یک اراده در ایجاد آن نقش دارد

واقعه حقوقی :عملی که در هر حال بر آن اثر حقوقی بار میشود چه انجام دهنده خواهان بار شدن آن اثر باشد یا نباشد { Fait juridique  }

مثلا عقد بیع ( خرید و فروش ) یک عمل حقوقی است ولی ارث از وقایع حقوقی است

معامله با قصد فرار از دین

مثلا اگر یک تاجر ورشکسته برای اینکه اموالش را  از دسترس طلبکاران خارج کندو بتواند از زیر بار پرداخت بدهی اش به طلبکاران فرار کند آنها را بفروشد  این معامله به قصد فرار از دین است

ماده ۲۱۸ قانون مدنی در این مورد میگه : هر گاه معلوم شود که معامله با قصد فرار از دین  به طور صوری انجام شده آن معامله باطل است (‌اصلاحی ۱۴ / ۸ / ۱۳۷۰ )

یک اشکال در این ماده هست اینکه قانونگذار معامله به قصد فرار از دین و معامله صوری را یک مفهوم پنداشته است اشکال اینجاست که  گاهی فرد معامله را با قصد انجام میدهد  ( یعنی صوری نیست ) تا از پرداخت دین بگریزد از طرف دیگر گاهی  معامله صوری است ولی بر ای فرار از دین نیست

به نظر میسه  برای رفع اشکال بتوان گفت اینجا قانونگذار واژه صوری را به عنوان وصف معامله به قصد فرار از دین به کار برده و میخواهد حکم معامله به قصد فرار از دین را بیان کنددر نتیجه باید گفت این بطلان نسبی است یعنی فقط طلبکاران حق ابطال معا مله را دارند

احتمال قوی تر این است که بطلان مستند به صوری بودن معامله باشد و قصد فرار انگیزه معامله صوری. در نتیجه معامله صوی باطل  و معامله به قصد فرار از دین بین ۲ طرف معامله نافذ است ولی در برابر اشخاص ثالث غیر نافذ است

(غیر نافذ یعنی صحیح است ولی بعضی از شرائط آن وجود ندارد لذا متزلزل است مثلا اگر در یک عقد یکی از طرفین راضی به انجام عقد نباشد و با اکراه  معامله را انجام دهد این معامله صحیح است ولی غیر نافذ است اگر بعدا شخصی که مکره بوده معامله را تنفیذ کند آن معامله کامل میشود)

ماده ۲۱۸  مکرر

هر گاه  طلبکار به دادگاه دادخواست بدهد و دلائلی اقامه کند که مدیون برای فرار از دین قصد فروش اموال خود را دارد دادگاه میتواند قرار توقیف اموال وی را به میزان  بدهی او صادر کند که در این صورت بدون اجازه دادگاه حق فروش اموال را نخواهد داشت

البته حکم این ماده اختصاصی به فروش اموال ندارد یعنی  حتی اگر شخص اموالش را به دیگران صلح ( اعم از معوض یا غیر معوض )یا هبه یا وقف کند باز هم مشمول حکم این ماده میشود مهم این است  که فرد اموالش را به زیان طلبکاران از بین ببرد

به هر حال معامله به قصد فرار ازدین در برابر طلبکاران قابل استناد نیست

البته مباحث معامله به قصد فرار ازدین  بیشتر در مورد تاجر ورشکسته مطرح است با توجه به ماده ۴۲۴ قانون تجارت اگر تاجر قبل از تاریخ توقف به قصد فرار از دین یا اضرار به طلبکاران معاملات غیر معوضی انجام دهد ( مثل وقف ) حکم معاملات او مشمول این ماده است یعنی معامله قابل فسخ است البته   به   شرطی که این معامله به اندازه یک چهارم قیمت ( قیمت زمان معامله ) به ضرر تاجر باشدمثلا تا جر یک مال ۱۰ میلیون تومانی را به قیمت۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بفروشد ولی اگر مثلا همان مال را به قیمت ۷میلیون و ۵۵۰ هزار تومان بفروشد حتی اگر معامله او به قصد فرار ازدین باشد دیگر این معامله  قابل   فسخ  نیست هم چنین خواهان باید ثابت کند که این معامله به قصد فرار ازدین بوده است چون اصل برصحت معاملات است به نظر میرسد همینکه تاجری که متوقف و عاجز از پرداخت بدهی هایش است معامله انجام میدهد دلیل بر قصد فرار از دین باشد

البته توجه داشته باشید که حکم این ماده مربوط به معاملات تاجر قبل از توقف است ( توقف یعنی اینکه تاجر از پرداخت بدهی هایش عاجز بشود یعنی دارایی های منفی او از  دارایی های مثبت او بیشتر باشد) تاجر باید ظرف ۳ روز از تاریخ توقف آن را به دادگاه بدوی اعلام نماید

بعد از توقف و ورشکستگی  هم  اگر تاجر معامله به قصد فرار از دین انجام دهد با تو جه به نظرات مطرح شده از سوی حقوقدانان این معامله در برابر طلبکاران قابل استناد نیست و غیر نافذ است یعنی اگر طلبکاران آن معامله را تنفیذ کنند و اجازه دهند آن معامله صحیح میشود آنچه مسلم است این است که در نظام حقوقی ما معامله به قصد فرار از دین باطل نیست

این یک کلیتی از مبحث معامله به قصد فرار ازدین بود جزئیات آن در بحث ورشکستگی مطرح میشه البته بهتره بگم تعارضات چون موادی که قانونگذار در این مورد مقر کرده علاوه بر مبهم بودن با هم تا حدی تعارض هم دارند به هرحال این  هم خلاصه ای از بحث معامله به قصد فرار از دین امیدوارم مفید باشه