لاکی در یک قدمی مرگ

سلام

چند نفر از دوستان از لاکی پرسیده بودن باید بگم که لاکی جون هم خوبه سلام میرسونه روی گلتونو  میبوسه

پریروز هم در یک قدمی مرگ نجاتش دادم گذشته بودمش تو یکی از اتاقا لای درم یکم باز گذاشتم یک ساعت بعد اومدم دیدم پیشی اومده پشت در اتاقی که لاکی توش بود  چشمای درشتشم زده بود بیرون دعواش کردم حالا اونو  بیرونش کردم اومدم برم تو اتاق دیدم در باز نمیشه  لاکی جون با اون لاک سفتش اومده بود پشت در خلاصه رفتم تو دیدم لاکی کله و دستو پا و دمشو برده تو لاکش یه صدای فس فسی هم میکرد مثلا میخواسته پیشی رو بترسونه  خلاصه که به خیر گذشت

دیروز   پیشی اومد جلوم گفت میو بهش گفتم کوفتو میو پیشی بد انقدر ناباورانه نگام میکرد آخه قبلا که میومد تا میو میکرد میگفتم به به  به سلام پیشی عزیزم

حالا این که خوبه یه گربه هست به معنای واقعی روانیه  قیافشم خیلی خلافهسیاه سفیده ولی زشته صورتش که سیاهه هیچی دمش از وسط قطع شده من که فکر میکنم تو دعوا اینجوری شده   دائم در حال دعوا کردنه

یه چیز بامزه در مورد لاکی هر وقت از تو آب میارمش بیرون یکمی دولاش میکنم  از تو لاکش هری آب میریزه بیرون انقدر میخندم خیلی باحاله

راستی یه چیز دیگه میدونستید لاک پشت از حیوونای تحت حمایت محیط زیسته و خرید و فروشش ممنوعه  به کسی نگیدا

فردا باید برم آزمایش بدم از همین حالا داره توی دستم مور مور میشه تازه ۱۲ ساعتم باید هیچی نخورم مامانننننننننننننن  من میترسم  کلا از سوزن و سرنگ و بو الکل و خون و.... بدم میاد یه بار رفته بودم بیمارستان با داییم کار داشتم یه پسررو اورده بودن پسره خل رگ ۲تا دستاشو زده بود وایییی یادش میفتم بدنم ضعف میره

حالا فردا هیچی خدا بزرگه الان گرسنمه کلی هم غذا و خوراکی بهم چشمک میزنن البته تا ساعت۸ کلی سوخت گیری کردم ولی .....  باید تا فردا معدمو تعطیل کنم حالا فردا بعد از آزمایش حسابی از خجالتش در میام

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد

به دلی دل بسپار که جای خالی برای تو داشته باشد

دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد

فعلا بای